نویسندگان تخیلی و آیندهبینها اصلا تصور نمیکنند که انسانها در آینده شبیه انسانهای کنونی باشند، علاوه بر مسیر طبیعی تکامل، انسانها این روزها این قدرت را یافتهاند که دستکاریهای ژنتیکی انجام بدهند، به علاوه پیوند بین ماشین و انسان هم آنها را رفتهرفته قادر میسازد که ماشین-انسانها یا سایبورگ بسازند...
نویسندگان تخیلی و آیندهبینها اصلا تصور نمیکنند که انسانها در آینده شبیه انسانهای کنونی باشند، علاوه بر مسیر طبیعی تکامل، انسانها این روزها این قدرت را یافتهاند که دستکاریهای ژنتیکی انجام بدهند، به علاوه پیوند بین ماشین و انسان هم آنها را رفتهرفته قادر میسازد که ماشین-انسانها یا سایبورگ بسازند.
این تواناییها در طول زمان، منجر به چه دگرگونیهایی خواهد شد؟
۱- انحطاط و پسرفت داوطلبانه: شاید در آینده انسانها به این نتیجه برسند که تکاملشان در طی قرنها، به جای اینکه آنها را مبدل به انسانهای بهتری کند، تبدیل به موجودات زیانآور و بدشکل و قیافهای کرده است، شاید آنها تصمیم بگیرند که با برگرداندن انسان به گذشته، انسانهایی بسازند که کمتر به خودشان، محیط زیست و کره زمین آسیب برسانند.
اگر روزی انسانها به این نتیجه برسند که همه دستاوردهای تمدنی و تکاملی، صرفا زیبایی و آرامش زندگی آنها را گرفته است، شاید تصمیم بگیرند که با تغییر خودخواسته در معماری خود، از شهرها به جنگلها برگردند!
۲- محو داوطلبانه انسان: اما شاید زمانی انسانها به این نتیجه برسند که بدون وجود آنها، کل موجودات و کره خاکی، در آرامش و صلح و صفای بهتری خواهند بود. نشانههای چنین تفکر فلسفی عجیبی را این روزها هم شاهد هستیم. انسانها ممکن است با خودداری از تولیدمثل، به سایر موجودات مجالی برای زندگی آزادانه، مرگ و تکامل طبیعی بدهند.
۳- خیزش انسانهای سازگار با اکوسیستم زمین: در دو سناریوی بالا آنقدر از پلیدی خودمان، ناامید و سرخورده شدیم که تصمیم به خاتمه دادن به زندگی و یا پسرفت را گرفتیم، اما چرا این کارها را بکنیم؟ آیا نمیتوانیم طوری خودمان را دستکاری کنیم که هماهنگی بهتری با محیط زیست و اقلیم زمین پیدا کنیم؟
در مقالهای با عنوان «مهندسی انسان و تغیرات اقلیمی»، سه فیلسوف با اسمهای اس ماتیو لایو، آندرس سندبرگ و ربکا روچ، نوشتهاند که دستکاریهای در انسان ضروری است، دستکاریهای مثل:
- تولید داروهایی که هضم گوشت را برای ما ناممکن کند و به این ترتیب این عدم تحمل گوشت باعث شود که دست از تخریب محیط زیست برداریم.
- مجهز به چشمهای گربهای شویم تا کمتر انرژی برای تولید نور مصرف کنیم.
- حدود بیست درصد از حجم بدنمان کم کنیم!
- قدرت اراده، نوعدوستی و همدلی خودمان را بیشتر کنیم.
۴- انسانهای دستکاری شده از لحاظ ژنتیکی: اما چرا مجهز به خصوصیات جدیدی نشویم؟ مثلا ما میتوانیم برخی از خصوصیات فیزیکی حیوانات را به خود اضافه کنیم و هیبریدها یا موجودات دورگه بسازیم. چرا قدرت بویایی و شنیداری سگها و یا بینایی برخی از پرندگان را نداشته باشیم؟ چرا نتوانیم مثل دلفینها شنا کنیم؟
۵- ای برادر تو همه اندیشهای!: اچ جی ولز در سال ۱۸۹۳ در کتابی با عنوان «مرد سال یک میلیون»، دنیایی را به تصویر کشیده که در آن وابستگی انسانها به فناوری، موجب تحلیل بدن و افزایش حجم مغزشان شده است. در نظر بگیرید که عادت ما انسانها متمدن به استفاده از کارد و چنگال و غذاهای پخته، باعث شده است که در طی سالها، آروارههایمان تحلیل برود، پس تکیه ما به خودروها و بیتحرکیمان در پشت کامپیوترها، ممکن است رفتهرفته باعث تحلیل اندامها و عضلاتمان هم بشود.
بر اساس اصول تکامل داروین، ویژگیهای فیزیکی در صورتی که به صورت مدام با فرایند انتخاب تقویت نشوند، محو میشوند. آپاندیس انسان در حال طی کردن چنین مسیری است، پس شاید زمانی انسانها به صورت موجوداتی با سرهای بسیار بزرگ باشند که روی دستهای کوچکشان راه میروند.
اما شاید این سناریو درست درنیاید، آن هم به دو دلیل: یکی آنکه لزوما مغز بزرگتر مترادف با مغز هوشمندتر نیست و از سوی دیگر تکیه ما کامپیوترها، رفتهرفته باعث میشود که از مغز خودمان کمتر کار بکشیم.
۶- بشریت به صورت کندوی بزرگ مورچگان: اما شاید روند تکامل و اجتماعی شدن انسانها، از قالب زندگی شهرنشینی و تعاملات کنونی به درآید و ما اَبَرسازمانهایی به مانند کندوی مورچگان یا زنبور عسل پیدا کنیم. در این صورت فردیت به کلی از بین میرود و هر کس در خدمت نیازهای جمع خواهد بود و نوعی هوش مرکزی بر همه چیز نظارت خواهد کرد.
در قرن بیستم، انسانها در کشورهایی با حکومتهای تمامیتخواه، عملا نمونه اولیه چنین سناریویی را تجربه کردهاند. برای انسانهایی با این تجربه که ۱۹۸۴ و «دنیای قشنگ نو» را خواندهاند، چنین دنیایی در آینده، دور از ذهن نیست، دنیای که در آن همه اندیشهها و اعمال با تکنیکهای وحشتناک نظارتی از جمله رباتهای نانو و هک مغزها کنترل میشود.
۷- انسانهای فراجنسیتی: ممکن است پیشرفتهای علمی که باروری خارج رحم در آزمایشگاه را ممکن میکنند، باعث شوند که انسانها از حالت دوجنسیتی به درآیند، تصمیم بگیرند که خصوصیات برتر هر دو جنس مثل قدرت فیزیکی مردها و مقاومت دستگاه ایمنی زنها را به صورت همزمان داشته باشند یا اصلا به کلی تمایز جنسیتی بین انسانها از بین بروند و انسانهایی فارغ از جنسیت را داشته باشیم!
۸- انسانهایی که برای موفق شدن در کارهایشان، خصوصیات فیزیکی عجیب و غریب اختیار میکنند: بسکتبالیستها و شناگرهایی با دستهای درازتر، یک برتری فیزیکی همیشگی نسبت به رقبایشان دارند. درآینده دستکاریهای ژنتیکی ممکن است به والدین یا حتی خود فرد اجازه بدهند که خصوصیات فیزیکیشان را تعییر بدهند، پس دیدن ورزشکاران دو و نیم متری به صورت روتین، عجیب نخواهد بود!
۹- انسانهایی که برای زندگی در فضا تغییر کردهاند: نژاد فعلی ما برای زندگی در فضا، تحت جادبه صفر یا تابش تشعشعات، ساخته نشده است. ما برای زندگی در فضا فوقالعاده آسیبپذیر هستیم.
نویسندگان علمی تخیلی به صورتها مختلف انسانهای سازگار با فضا را تصور کردهاند، انسانهایی که نیازی به نفس کشیدن ندارند، احتیاج به غذا خوردن ندارند، گوشهای پیشرفتهای دارند که باعث میشود به بیماری حرکت در فضا مبتلا نشوند، ژنهایی دارند که بازسازی استخوان را ممکن میکند و اگر مورد تشعشع قرار بگیرند، به سرعت خود را تعمیر میکنند.
۱۰- اندیشههای آپلود شده در یک اَبَرکامپیوتر: تصور کنید که همه اندیشهها و تصورات شما آپلودشدنی باشد و بتواند وارد یک کامپیوتر بزرگ شود، در این صورت جلوههای تازهای از حیات را شاهد خواهیم بود.
این تخیل، انسانها را جاودانه میکند، به یک انسان اجازه میدهد که یک دوره طولانی زمانی را تاب بیاورند، این اندیشهها را حتی میتوان را به کالبدهای روباتی راه داد، در این صورت مرگ هیچ اندیشمندی را شاهد نخواهیم بود.
منبع:afdownload.com